- شکست خوردن
- انهزام، مغلوب شدن، منهزم شدن
معنی شکست خوردن - جستجوی لغت در جدول جو
- شکست خوردن
- هزیمت یافتن، مغلوب شدن، گریختن از پیش دشمن، شکست یافتن
- شکست خوردن
- терпеть неудачу
- شکست خوردن
- scheitern
- شکست خوردن
- зазнати невдачі
- شکست خوردن
- ponieść porażkę
- شکست خوردن
- fallire
- شکست خوردن
- échouer
- شکست خوردن
- असफल होना
- شکست خوردن
- להיכשל
- شکست خوردن
- başarısız olmak
- شکست خوردن
- kushindwa
- شکست خوردن
- ล้มเหลว
- شکست خوردن
- ব্যর্থ হওয়া
- شکست خوردن
- ناکام ہونا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مغلوب شکسته یافته
شکست یافته، هزیمت یافته، مغلوب، با حالت مغلوبیت و ناکامی
Defeated
побежденный
besiegt
переможений
pokonany
derrotado
sconfitto
derrotado